کد خبر: 79860

حسین نقاشی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

اتفاقات سال‌های اخیر بدنه اجتماعی جریانات سیاسی را دچار ریزش کرده 

حسین نقاشی، عضو شورای مرکزی «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی» در ابتدا با تشریح فضای حال حاضر حاکم بر جریانات سیاسی کشور و به‌ویژه اصلاح‌طلبان، ضمن اشاره به اتفاقات مهم سال‌های اخیر نحوه مواجهه مردم با انتخابات پیشروی مجلس را این‌طور دسته‌بندی می‌کند: «در رابطه با انتخابات ۱۴۰۲، با دو مساله در دو سطح متفاوت روبه‌رو هستیم. سطح اول، سازمان‌ها و نیروهای سیاسی داخل کشور هستند و سطح دوم شامل پایگاه‌ رأی و بدنه اجتماعی این جریان‌‌ها می‌شود. من از شرایط سطح دوم شروع می‌کنم که وضعیت سطح اول هم به‌تبع آن مشخص خواهد شد. »

حسین نقاشی، عضو شورای مرکزی «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی» در ابتدا با تشریح فضای حال حاضر حاکم بر جریانات سیاسی کشور و به‌ویژه اصلاح‌طلبان، ضمن اشاره به اتفاقات مهم سال‌های اخیر نحوه مواجهه مردم با انتخابات پیشروی مجلس را این‌طور دسته‌بندی می‌کند: «در رابطه با انتخابات ۱۴۰۲، با دو مساله در دو سطح متفاوت روبه‌رو هستیم. سطح اول، سازمان‌ها و نیروهای سیاسی داخل کشور هستند و سطح دوم شامل پایگاه‌ رأی و بدنه اجتماعی این جریان‌‌ها می‌شود. من از شرایط سطح دوم شروع می‌کنم که وضعیت سطح اول هم به‌تبع آن مشخص خواهد شد. »

  اتفاقات سال‌های اخیر موجب واگرایی بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده
او همچنین گفت: «در سال‌های گذشته شاهد اعتراضاتی در چند مقطع بودیم که از سال ۹۶ آغاز شد. این اعتراضات در سال ۹۸، در ابتدا در اعتراض به افزایش قیمت بنزین و در ادامه با سقوط هواپیمای اوکراینی ادامه پیدا کرد. در سال ۱۴۰۰ شاهد اعتراضاتی به مساله بی‌آبی در خوزستان بودیم که با سرکوب مواجه شد و در سال ۱۴۰۱ هم که با جنبش مهسا مواجه بودیم. همه این اتفاقات باعث ایجاد یک واگرایی و دودستگی بین بدنه اجتماعی و پایگاه رای جریان موسوم به اصلاح‌طلبی شد. در اینجا لازم است تفاوت بین پایگاه رای و بدنه اجتماعی را توضیح دهم. چون عمدا بین این دو عبارت تفاوت قائل می‌شوم. پایگاه رای یعنی افرادی که لزوما معتقد به مشی و مرام اصلاح‌طلبی نیستند اما در هر صورت در فضای انتخاباتی بین گزینه‌های موجود اصلاح‌طلبان را به‌عنوان «خیرالموجودین» انتخاب می‌کردند. اما منظور از بدنه اجتماعی افرادی هستند که از نظر فکری و مرامی به اصلاح‌طلبان نزدیکند. هردو گروه بر اثر اتفاقات سال‌های اخیر دچار ریزش شدید شدند. علت اینکه از سال ۹۶ شروع کردم این بود که دولت روحانی دولتی بود که مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود. در همان دولت، وزیر کشور در مجلس در واکنش به انتقاداتی نسبت به برخوردهای شدید و گزارش‌هایی از شلیک تیر مستقیم به سر معترضان گفت فقط به سر شلیک نکردیم، به پا هم زدیم. این سخن وزیر دولتی است که اصلاح‌طلبان از آن حمایت کردند. پس از تجربه سال‌های اخیر حرف هر دو گروه این است که ما سال‌ها در انتخابات‌های مختلف شرکت کردیم، در سال ۹۴ به لیستی که دوسوم آن ناشناخته و فاقد دانش سیاسی بودند رای دادیم، «تکرار می‌کنم» را پاس داشتیم، در سال ۹۶ به توصیه خاتمی مجددا به‌صورت کامل از روحانی حمایت کردیم اما در حیطه‌های مختلف اقتصادی، سیاست خارجی، آزادی‌‌های اجتماعی و… شاهد هیچ تغییر مطلوبی نبودیم. تا کی می‌توان بین بد و بدتر انتخاب کرد. این برداشتی است که من از زبان حال فعلی این افراد دارم.»

  معتقدیم رویکرد فعلی شورای نگهبان به انتخابات آسیب می‌زند
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب به نقد فرآیند بررسی صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان هم پرداخت و گفت: «شرایطی که به آن اشاره کردم بر اثر دو علت اصلی به وجود آمده است. اولین علت آن نظارت استصوابی و ردصلاحیت‌های گسترده از طرف شورای نگهبان است. این مشی شورای نگهبان باعث جلوگیری از حضور نیروهای پیشروی اصلاح‌طلب در انتخابات می‌شود. علت دوم هم سد حقیقی و حقوقی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی است که مسیر اصلاحات تدریجی از طریق صندوق رای را مسدود می‌کند و در یک کلام جریان انتخابات را اخته کرده است. اما برگردیم به سطح اولی که مطرح کردم. امکان مشارکت سیاسی نیروهای درجه یک جریانات اصلاح‌طلب از آنها سلب شده است. در انتخابات‌ها که با سد شورای نگهبان مواجه هستند و در سایر موارد هم مانند وزارت یا با استعلام منفی نیروهای امنیتی روبه‌رو می‌شوند یا با فشارهای پیدا و پنهان از رای اعتماد مجلس به آنها جلوگیری می‌شود. در این شرایط چاره‌ای جز استفاده از نیروهای درجه سه و چهار ندارند. این افراد هم چون شجاعت و انباشت دانش و تجربه سیاسی لازم را ندارند بعد از ورود به سیستم معمولا یا فاسد می‌شوند یا منفعل. از طرف دیگر می‌بینند که 30 سال از اصلاحات در درون نظام صحبت کرده‌اند اما در پاسخ به مخاطبی که از نتیجه این اصلاحات می‌پرسد جوابی ندارند. معلوم است که از یک جریان سیاسی درنهایت چیزی باقی نمی‌ماند.»
  حتی اگر گزینه‌های سرشناسی هم کاندیدا شوند، بعید می‌دانم مشارکت تغییر محسوسی کند
نقاشی در پایان پیش‌بینی‌ خود نسبت به میزان مشارکت مردم در انتخابات را این‌طور تشریح کرد: «به نظر من با شرایط موجود حتی اگر در انتخابات ۱۴۰۲ از نظر تایید صلاحیت‌ها و تنوع کاندیداها، چیزی شبیه به انتخابات مجلس ششم رقم بخورد باز هم با اقبال گسترده‌ای از بدنه اجتماعی و پایگاه رأی اصلاح‌طلبان مواجه نخواهیم شد. بعید می‌دانم جامعه‌ای که زخم‌های عمیقی از اتفاقات سال‌های گذشته برداشته و انباشتی از بغض و درد در آن متورم شده، حتی با گزینه‌های سرشناس هم پای صندوق بیاید. به‌عنوان نکته آخر هم باید بگویم اگرچه ممکن است تصمیم «جبهه اصلاحات ایران» مثل ۱۳۹۸ یا ۱۴۰۰، تحریم انتخابات باشد اما اجازه و اختیار احزاب عضو را برای شرکت در انتخابات سلب نمی‌کند. چون تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب به هر ترتیبی که هست و با حداقل استانداردها هم قائل به شرکت در انتخابات هستند و برای جلوگیری از انشقاق، جبهه مانع این احزاب نمی‌شود. البته متاسفانه واژه «تحریم انتخابات» در کشور ما بار امنیتی عجیبی دارد، درحالی‌که در فضای سیاسی کشورهای توسعه یافته و حتی نیمه‌توسعه یافته امری عادی است. به همین علت، در اعلام موضع نهایی عبارت «عدم شرکت» در انتخابات ترجیح داده می‌شود. 

مرتبط ها